شکاف بین آنچه دولت ها می دانند و آنچه که مردم می توانند کشف کنند در حال کاهش است. تکثیر دادههای با کیفیت بالا و منبع باز و انتشار ابزارها و مهارتهای تحلیلی در خارج از دولت، قابلیتهای منحصربهفردی را که زمانی منحصراً در اختیار نهادهای امنیت ملی بود، دموکراتیک کرده است. این امر مستلزم تغییر پارادایم در نحوه عملکرد این مؤسسات است – نهادی که به طور منحصر به فردی آماده است تا به نفع ایالات متحده و متحدانش باشد، اگر آنها مایل به پذیرش آن باشند.
هر دولتی اسرار خود را دارد، اما برخی بیشتر از دیگران به آن نیاز دارند. این یک تفاوت اساسی بین دموکراسیهایی مانند ایالات متحده و حکومتهایی مانند روسیه و چین است و منبع عظیمی از قدرت آمریکاست. رنسانس در جمعآوری دادههای منبع باز، خودکامهها را مجبور میکند تا منابع قابل توجهی را برای مبهم کردن اقدامات خود و حفظ کنترل فضای اطلاعاتی صرف کنند. در سالهای آینده، ایالات متحده فرصتی خواهد داشت تا شبکههای اطلاعاتی منبع باز را مهار و تقویت کند، بهویژه زمانی که در برابر چین در حال رشد عقب نشینی میکند.
در مبارزه علیه استبداد، شفافیت یک سلاح کلیدی است
دموکراسی ها از مزیت قابل توجهی در تسلیح سازی شفافیت برخوردارند در مقیاس برجسته کردن فعالیتهای استبدادی که هنجارهای بینالمللی را زیر پا میگذارد یا به اقتصاد و جمعیت محلی آسیب وارد میکند. آخرین افشای استراتژیک دولت بایدن از اطلاعات حساس به مردم تنها یکی از ابزارهای موجود در زرادخانه آن برای ترویج چنین شفافیتی است. سایر موارد عبارتند از انتشار و انتشار داده های تولید شده توسط دولت ایالات متحده، ایجاد داده ها با بودجه فدرال از طریق موسسات غیر دولتی، و تغییر فرهنگی به سمت شفافیت در مشارکت با متخصصان غیردولتی. هر یک از این ابزارها فرصت ها و چالش های منحصر به فردی را به همراه دارند، اما می توان از همه آنها برای بهبود موقعیت آمریکا در فضای اطلاعات جهانی استفاده کرد. آژانسها در حال حاضر منابع قابل توجهی را صرف مدرنسازی سیستمهای مدیریت اطلاعات خود در داخل میکنند تا از ابزارهای تحلیلی قرن بیست و یکم برای چالشهای سیاست خارجی استفاده کنند، و این تلاشهای موجود از هدف دسترسی بیشتر به اطلاعات طبقهبندی نشده برای عموم حمایت میکند.
این چه تفاوتی با ایده کلی تسلیح سازی اطلاعات دارد؟ مقیاس و رویکردهای انجام این کار با واقعیت های فنی قرن بیست و یکم تطبیق داده شده است. فوریت و پیچیدگی چالش ایجاب می کند که دموکراسی ها به طور شفاف تولید و انتشار داده های طبقه بندی نشده در مورد دشمنان خودکامه را افزایش دهند.
تصمیم دولت بایدن برای از حالت طبقه بندی و انتشار سریع اطلاعات در مورد نیات، استراتژی و عملیات رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به ایالات متحده کمک کرد تا جلوتر از اقدامات روسیه حرکت کند و ائتلافی به طرز شگفت انگیزی متنوع برای دفاع از اوکراین تشکیل دهد. دولت بایدن در تصمیم خود برای استفاده از شفافیت تسلیحاتی، احتمالاً محاسبه کرده است که منفعت فراخوانی پیشگیرانه طرحهای روسیه بر خطر احتمالی منابع و روشهای اطلاعاتی یا سازگاری سریع روسیه بیشتر است.
مانند بسیاری از حکومتهای خودکامه، دستگاه امنیت ملی روسیه مدتهاست که توسط فرهنگ رازداری پنهان شده است – عمدتاً به دلیل نقش تاریخی ارتش و سرویسهای اطلاعاتی آن در مدیریت سیاست داخلی. روسیه مدرن برنامه های نوسازی هسته ای خود را پنهان می کند. الیگارش های آن ثروت خود را پنهان می کنند. پوتین قصد واقعی “عملیات نظامی ویژه” خود، حمله به اوکراین را از اولین سربازانی که به آن کشور فرستاد پنهان کرد – در حالی که “بله مردان” در دولت امنیتی حتی حقیقت آمادگی نظامی خود را از خود پوتین پنهان کردند.
این اتکا به رازداری منحصر به روسیه نیست. جمهوری خلق چین مدتهاست که تلاشهای خود برای تضعیف و در نهایت جایگزینی نظم بینالمللی مبتنی بر قواعد که توسط ایالات متحده و متحدانش ایجاد شده است را پنهان کرده است. در اوایل سال 1989، دنگ شیائوپینگ، رهبر وقت چین، دستگاه سیاست خارجی چین را تشویق کرد تا “قدرت خود را پنهان کنید و وقت خود را بگذرانید” – استراتژی که توسط رهبران پی در پی چین تا شی جین پینگ و از جمله شی جین پینگ پذیرفته شد. این ابهام شامل پنهان کردن هزینههای نظامی، پنهانکردن عملیات نفوذ جهانی آن تحت حمایت «کار جبهه متحد»، و تهدید و ارعاب اعضای دیاسپورای چینی و در عین حال تلاش برای حفظ انکار قابل قبول است. در داخل کشور، چین شیوه های تجاری ناعادلانه و دیپلماسی اقتصادی اجباری خود را پنهان می کند و به شرکت های خارجی تکیه می کند تا اسرار خود را در ازای دسترسی به بازار چین به اشتراک بگذارند. در خارج از کشور، چین رشته های مرتبط با برنامه های کمک خارجی خود را پنهان می کند. این به معنای تلاش دولت چین برای مبهم کردن جاهطلبیهای جهانی یا تلاشهای کنترل اطلاعات داخلی اورول برای پنهان کردن نسلکشی، سوء استفاده از رهبری و قرنطینه نیست.
هر یک از اسرار چین شامل شکست های اخلاقی و فرصت های استراتژیک بالقوه ای است که ایالات متحده می تواند در ماموریت خود برای حفظ نظم بین المللی لیبرال از آنها استفاده کند. از آنجایی که فناوری شفافیت بیشتری را به همراه دارد، نهادهای امنیت ملی باید سیاستها و فرآیندهای خود را تنظیم کنند تا انگیزه جمعآوری، توزیع و بزرگنمایی اطلاعات عمومی در مورد فعالیتهای بدخیم چین، شیوههای تجاری فاسد، نقض حقوق بشر، افزایش نظامیسازی، و به رخ کشیدن چین را فراهم کنند. استانداردهای بین المللی اتکا به دیپلماسی عمومی قدیمی از طریق رسانه های اجتماعی و رسانه های خبری استاندارد به سادگی کافی نیست، به خصوص که اکوسیستم اطلاعاتی گسترده تر پراکنده و فدرال می شود. برای غلبه بر موج جهانی تولیدکنندگان و کارگزاران اطلاعات با سواد دیجیتالی، نهادهای دموکراتیک باید به مولدهای شفاف تر داده های امنیت ملی تبدیل شوند.
هر تلاشی برای ترویج شفافیت بیشتر دولت باید خود شفاف باشد. تلاش برای دستکاری حقایق و شکل دادن به روایتهای جهانی از طریق انتشار اطلاعات گیلاسچینی فاجعهبار بوده است – برای مثال، در دوران پیش از جنگ عراق. اما تولید و افشای اطلاعات با تحقیق دقیق و مستند به خوبی در مقیاس وسیع، حتی زمانی که کاملاً با اولویتهای واحدهای اجرایی هماهنگ نباشد، باعث ایجاد اعتماد و حمایت از منافع گستردهتر ایالات متحده خواهد شد.
به قول معروف نور خورشید بهترین ضدعفونی کننده است. دولتهای دموکراتیک میتوانند سه گام برای تقویت شفافیت بهتر بردارند: سادهسازی روشهای جمعآوری و انتشار دادهها، تأمین مالی مشارکتهای دولتی و خصوصی برای برداشت بیشتر آن، و تشویق یک تغییر فرهنگی در شبکههای اطلاعاتی خود.
اول، دولت های دموکراتیک باید دسترسی به داده های طبقه بندی نشده خود را ساده کنند. ایالات متحده که به زمان ایجاد سرشماری در قانون اساسی بازمی گردد، سابقه طولانی اما ناقصی در جمع آوری و به اشتراک گذاری داده ها و تجزیه و تحلیل با مردم دارد. در عصر مدرن، این اطلاعات به بهترین وجه در مقیاس به شکل قابل خواندن توسط ماشین ارائه می شود داده ها. در حالی که حجم و دامنه دادههای جمعآوریشده توسط دولت ایالات متحده افزایش یافته است، چیزی که با آن همگام نشده است، توانایی ساختار، تمیز کردن، ذخیرهسازی و به اشتراکگذاری آسان دادههای طبقهبندی نشده با عموم است. این یک فرصت از دست رفته است زیرا بسیاری از دادههای جمعآوریشده و تجزیهوتحلیلشده توسط آژانسهای امنیت ملی – طبق برخی تخمینها، تا 80 درصد – طبقهبندی نشده است. با این حال، در سال 2022، روش کلیدی که توسط آن دولت ایالات متحده داده ها و تجزیه و تحلیل را به اشتراک می گذارد، فایل های PDF عظیمی است که در صدها وب سایت سازمانی پراکنده شده اند. این رویکرد قدیمی کار را برای اکوسیستم رو به رشد صنعت، اتاقهای فکر، متحدان خارجی، جامعه مدنی بینالمللی و سازمانهای غیرانتفاعی سختتر میکند تا از دادههای اساسی برای نیازها، تحقیقات و برنامههای کاربردی خاص خود استفاده کنند.
دوم، دموکراسی ها می توانند به جامعه مدنی تکیه کنند تا شبکه جمع آوری کنندگان داده های عمومی را گسترش دهند. مراکز تحقیقاتی دانشگاهی مانند William and Mary’s AidData، کنسرسیوم ملی دانشگاه مریلند برای مطالعه تروریسم و پاسخ به تروریسم، و مرکز امنیت و فناوری نوظهور جورج تاون ارزش فوق العاده ای برای محققان دولتی، خصوصی و دولتی به ارمغان آورده اند. با بودجه نسبتاً حداقلی دولت، این مراکز تحقیقاتی و سایر مراکز تحقیقاتی تفکیک شده می توانند داده های باکیفیت تولید کنند که می توانند یک بار خریداری شوند و بارها مورد استفاده قرار گیرند. این مدل آکادمیک همچنین مزایای کمکی تقویت مؤسسات تحقیقاتی آمریکایی و آموزش متخصصان امنیت ملی آینده را در زمینههایی که اولویتهای فنی و سیاسی هستند، ارائه میکند. علاوه بر این، پروژههای دادههای دانشگاهی با بودجه عمومی بسیاری از مسائل اختصاصی را که مانع از اشتراک مجموعه دادههای تولید شده توسط بخش خصوصی میشوند، کنار گذاشته میشوند. دانشگاهیان می توانند به طور مستقل اطلاعاتی را که قبلاً برای جامعه اطلاعاتی شناخته شده بود، تأیید و بازتولید کنند، بدون اینکه مُهر محدودیت های طبقه بندی در آن ها وجود داشته باشد – این یک خدمت ارزشمند است. افزایش بودجه برای چنین برنامههایی باید برای کنگره بیمعنا باشد، زیرا میتواند به طور مستقیم به مؤسسات آمریکایی (و مناطق عضو) کمک کند و در عین حال امنیت ملی را بهبود بخشد.
در نهایت، استراتژی ساخته شده بر روی شفافیت تسلیحاتی، مستلزم خرید از سوی سازمان های اطلاعاتی، وزارت دفاع و وزارت امور خارجه است. منتقدان این پارادایم جدید باز بودن، خطر اضافی برای منابع و روش هایی را که ممکن است به اشتراک گذاری اطلاعات و داده های بیشتر با مردم ایجاد کند، پس خواهند زد. این خطری است که باید جدی گرفته شود، اما چارچوب های سیاست روشن و راهنمایی های طبقه بندی بهتر می تواند به کاهش آن کمک کند. طبقه بندی بیش از حد یک مشکل جدی در سراسر سازمان امنیت ملی برای دهه ها بوده است، با کمی عقل سلیم در مورد این سوال که چه چیزی را نمی توان به اشتراک گذاشت و چرا. این مانع از عملیات داخلی دولت و هرگونه توانایی برای به اشتراک گذاری سریع داده ها در خارج از سازمان های غیردولتی می شود.
“دیوار آتش بزرگ” چین دسترسی چینی ها به اطلاعات خارجی را مسدود می کند و دستگاه سانسور گسترده آن به این معنی است که دولت می تواند گفتمان عمومی را دستکاری کند و اطلاعات در مورد موضوعات بحث برانگیز را کاملاً قفل کند. بنابراین بعید است که فشار غرب برای شفافیت استراتژیک بر سیاست داخلی یا گفتمان چین تأثیر بگذارد. با این حال، تعداد کمی از کشورهای دیگر چنین کنترل آهنینی بر فضای اطلاعات دارند. در بسیاری از نقاط جهان، دسترسی بیشتر به اطلاعات در مورد فساد، آزار و اذیت و دستکاری سیاسی چینی ها در سایر کشورها، گفتمان سیاسی داخلی را به شدت تغییر می دهد و حمایت عمومی از همکاری با دولت چین و نیروهای نیابتی آن را تضعیف می کند.
برخی استدلال خواهند کرد که شفافیت رادیکال تنها به اطلاع دشمنان از آنچه ایالات متحده میداند و به آنها اجازه میدهد تا خود را تطبیق دهند، عمل میکند. این یک ویژگی است، نه یک اشکال، شفافیت تسلیحاتی. این باید تغییر رفتار را در سراسر و درون رژیمهای استبدادی ایجاد کند. به طور اجتناب ناپذیری پویایی “گربه و موش” در تمام مجموعه اطلاعات وجود دارد، اما در عصر مدرن و بیش از حد متصل، مزیت به طور فزاینده ای به نفع باز بودن است. به عنوان مثال، اکثریت قریب به اتفاق اطلاعات مربوط به فعالیتهای چینی از اخبار، وبسایتهای عمومی، بیانیهها و رسانههای اجتماعی به دست میآیند. اگر تلاش هماهنگ برای جمعآوری، سازماندهی، بررسی و به اشتراکگذاری این اطلاعات منجر به ابهام بیشتر شود، آنگاه رهبران مستبد باید هزینه آن را از طریق کار بیشتر در راستای اهداف خود و کاهش دسترسی به اطلاعات به جهان گستردهتر بپردازند.
تلاشهای دفاعی، اطلاعاتی و دیپلماتیک همیشه نیازمند درجاتی از رازداری است، اما نیروهایی که باعث افزایش شفافیت جهانی میشوند، از بین نمیروند. خوشبختانه، ایالات متحده و متحدانش نسبت به دشمنان خودکامه خود به میزان قابل توجهی کمتر مخفی می کنند. برای استفاده حداکثری از این مزیت دموکراتیک، آژانس های امنیت ملی باید ارزش استراتژیک تولید، تأمین مالی و به اشتراک گذاری داده های عمومی امنیت ملی را به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف خود ببینند. این با اجماع آغاز می شود که شفافیت اطلاعات هم ابزاری حیاتی برای عقب راندن از خودکامگی است و هم یک کالای جهانی است که می تواند به تامین نظم بین المللی عادلانه تر و آزادتر کمک کند.
گرت برنتسن معاون مدیر ارشد داده در وزارت امور خارجه ایالات متحده است.
رایان فداسیوک یک عضو کمکی در مرکز امنیت جدید آمریکایی است.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسندگان است و لزوماً منعکس کننده نظرات دولت ایالات متحده نیست.
تصویر: کاربر فلیکر تیم کارتر، CC BY 2.0