حمایت و دفاع: اصول کنترل غیرنظامی و بهترین شیوه های روابط ملکی-نظامی


ما در یک محیط غیرنظامی – غیر نظامی چالش برانگیز هستیم. بسیاری از عواملی که روابط نظامی-نظامی را شکل می دهند در سال های اخیر دچار تنش شدید شده اند. از نظر ژئوپلیتیکی، پایان یافتن جنگ‌ها در عراق و افغانستان و تشدید درگیری قدرت‌های بزرگ به این معنی است که ارتش ایالات متحده باید همزمان با جنگ‌هایی کنار بیاید که بدون تمام اهداف به طور رضایت‌بخشی به پایان رسید و در عین حال برای رقابت دلهره‌آورتر با رقبای نزدیک آماده شود. . از نظر اجتماعی، همه‌گیری و نابسامانی‌های اقتصادی الگوهای اجتماعی را مختل کرده و فشار زیادی بر افراد و خانواده‌ها وارد کرده است. از نظر سیاسی، متخصصان نظامی با محیطی بسیار نامطلوب مواجه می‌شوند که مشخصه آن دوگانگی قطبی‌سازی عاطفی است که در اولین انتخابات در بیش از یک قرن به اوج خود رسید، زمانی که انتقال مسالمت‌آمیز قدرت سیاسی مختل شد و با شک و تردید مواجه شد. با نگاهی به آینده، همه این عوامل می توانند قبل از اینکه بهتر شوند بدتر شوند. در چنین محیطی، بازبینی اصول اصلی و بهترین شیوه‌ها که توسط آن متخصصان غیرنظامی و نظامی روابط سالم غیرنظامی آمریکا را در گذشته انجام داده‌اند مفید است – و اگر هوشیار و آگاه باشند، می‌توانند به این کار ادامه دهند.

1. کنترل غیرنظامی بر ارتش بخشی از شالوده دموکراسی آمریکایی است. تا زمانی که رهبران غیرنظامی و نظامی – و صف و درجه ای که رهبری می کنند – کنترل غیرنظامی موثر را در آغوش گرفته و اجرا کنند، پروژه دموکراتیک با وجود یک ارتش قدرتمند قدرتمند تهدید نمی شود.

2. کنترل غیر نظامی در چارچوب قانون اساسی تحت حاکمیت قانون عمل می کند. افسران نظامی برای حمایت و دفاع از قانون اساسی سوگند یاد می کنند، نه سوگند وفاداری به یک فرد یا یک مقام. همه غیرنظامیان، چه سوگند یاد کنند یا نه، به همین ترتیب موظف به حمایت و دفاع از قانون اساسی به عنوان بالاترین وظیفه خود هستند.

3. بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، کنترل غیرنظامیان بر ارتش بین هر سه شاخه حکومت مشترک است. در نهایت، کنترل غیرنظامی با اراده مردم آمریکا که از طریق انتخابات بیان شده است اعمال می شود.

4. کنترل غیرنظامی در داخل قوه مجریه برای دستورات عملیاتی توسط زنجیره فرماندهی اعمال می شود که از رئیس جمهور تا وزیر دفاع غیرنظامی تا فرماندهان رزمنده را شامل می شود. کنترل غیرنظامی همچنین در داخل قوه مجریه برای توسعه و اجرای سیاست توسط فرآیند بین‌سازمانی اعمال می‌شود، که به منصوبان سیاسی غیرنظامی که به رضایت رئیس‌جمهور و مقامات شغلی در خدمات ملکی خدمت می‌کنند قدرت می‌دهد تا توسعه برنامه‌ها و گزینه‌ها را شکل دهند. توصیه های ارتش، برای تصمیم گیری توسط رئیس جمهور. رئیس ستاد مشترک در زنجیره فرماندهی رسمی نیست، اما بهترین عملکرد رئیس در زنجیره ارتباطات برای دستورات و توسعه سیاست است.

5. کنترل غیرنظامی در داخل قوه مقننه از طریق اختیارات گسترده برشمرده شده در اصل اول قانون اساسی اعمال می شود که با قدرت اعلان جنگ، تشکیل و حمایت از ارتش و تأمین و نگهداری نیروی دریایی آغاز می شود. کنگره مجوز و تخصیص بودجه هایی را که بدون آنها فعالیت نظامی غیرممکن است، تعیین می کند. سنا در مورد ارتقای افسران به درجه حقوقی O-4 و بالاتر توصیه و موافقت می کند. سنا همچنین وظیفه مشاوره و رضایت به برخی از منصوبان سیاسی غیرنظامی در سطوح ارشد را بر عهده دارد. کنگره بر فعالیت‌های نظامی نظارت دارد و می‌تواند از مقامات نظامی یا غیرنظامی شهادت بخواهد، مشروط به استثناهای محدودی مانند امتیاز اجرایی. اعضای کنگره به کارکنان شخصی و کمیته قدرت می‌دهند تا توسعه سیاست‌ها را برای تصمیم‌گیری کمیته‌ها و کنگره به‌عنوان یک کل شکل دهند و در نتیجه نقش مهمی در نظارت غیرنظامی بر سیاست ایفا کنند.

6. در موارد یا مناقشات خاص، کنترل غیرنظامی در داخل قوه قضاییه از طریق بررسی قضایی سیاست ها، دستورات و اقدامات مربوط به ارتش اعمال می شود. در عمل، قدرت اعلام یک سیاست/دستور/اقدام غیرقانونی یا غیرقانونی تعیین کننده است، زیرا ارتش موظف است (طبق قانون و اخلاق حرفه‌ای) از اجرای یک سیاست/دستور/اقدام غیرقانونی یا غیرقانونی خودداری کند.

7. كنترل غيرنظامي با روابط مؤثر غيرنظامي افزايش مي يابد. روابط ملکی-نظامی از یک فرآیند پویا و تکراری تشکیل شده است که متناسب با سبک رهبران غیرنظامی تنظیم می شود. بر اساس بهترین شیوه ها، روابط نظامی-نظامی از نظم منظم توسعه سیاست ها و قوانین پیروی می کند که هم از کنترل نظامی و هم از کنترل غیرنظامی محافظت می کند. طبق نظم منظم، قانون، خط‌مشی‌ها و دستورات پیشنهادی به‌طور گسترده توسط دفاتر متعدد بررسی می‌شوند تا از قانونی بودن، مناسب بودن و اثربخشی احتمالی آنها اطمینان حاصل شود. با این حال، صرف نظر از روند، این مسئولیت رهبران ارشد نظامی و غیرنظامی است که اطمینان حاصل کنند که هر دستوری که از رئیس جمهور دریافت می کنند قانونی است.

8. ارتش موظف است به رهبران غیرنظامی در دو قوه مجریه و مقننه در تدوین دستورالعمل های عاقلانه و اخلاقی کمک کند، اما باید آنها را اجرا کند. مشروط بر اینکه دستورالعمل ها قانونی باشد. این مسئولیت رهبران ارشد نظامی و غیرنظامی است که نظرات و توصیه های خود را که شامل پیامدهای یک دستور باشد، به رئیس جمهور ارائه دهند.

9. در حالی که سیستم نظامی-غیر نظامی (همانطور که در بالا توضیح داده شد) می تواند به سرعت برای دفاع از ملت در مواقع بحران واکنش نشان دهد، اما به گونه ای طراحی شده است که مشورتی باشد تا اطمینان حاصل شود که از قدرت مخرب و قهری که توسط نیروهای مسلح ایالات متحده استفاده می شود سوء استفاده نمی شود.

10. غیرنظامیان منتخب (و انتصابی) حق دارند اشتباه کنند، به این معنی که آنها حق دارند بر سیاست یا جهتی پافشاری کنند که در گذشته ثابت می کند که اشتباه بوده است. این حق به دست می آید حتی اگر صداهای دیگر از قبل هشدار دهند که اقدام پیشنهادی اشتباه است.

11. مقامات نظامی ملزم به اجرای دستورات قانونی هستند که در حکمت آنها تردید دارند. مقامات غیرنظامی باید فرصت کافی را برای ارتش فراهم کنند تا تردیدهای خود را در مکان های مناسب بیان کنند. مقامات غیرنظامی و نظامی نیز باید مراقب باشند تا توصیه های نظامی را در ملاء عام به درستی توصیف کنند. رهبران غیرنظامی باید مسئولیت عواقب اقداماتی را که هدایت می کنند بپذیرند.

12. ارتش کنترل غیرنظامی مؤثر را هنگامی که به دنبال توضیح است، تقویت می کند، سؤالاتی را در مورد تأثیرات درجه دوم و سوم مطرح می کند، و جایگزین هایی را پیشنهاد می کند که ممکن است در نظر گرفته نشده باشند.

13. اعتماد متقابل – اعتماد به سمت بالا که رهبران غیرنظامی بدون توجه به پیامدهای سیاست های حزبی بهترین گزینه را برای کشور به طور جدی بررسی می کنند و اعتماد به پایین که ارتش به طور صادقانه دستورالعمل هایی را اجرا می کند که در تضاد با ترجیحات نظامی حرفه ای آنها است – به غلبه بر اصطکاک ایجاد شده کمک می کند. وارد این فرآیند شود. تیم های غیرنظامی این مخزن اعتماد را در تعاملات روزمره خود ایجاد می کنند و در مواقع بحران از آن استفاده می کنند.

14. ارتش – وظیفه فعال، ذخیره و گارد ملی – به دقت نقش های خود را در اجرای قانون مشخص کرده اند. این نقش‌ها فقط تا جایی باید انجام شوند که با قانون اساسی و قوانین مربوطه مطابقت داشته باشند. ارتش موظف است در مورد حکمت اقدامات پیشنهادی مشاوره دهد و غیرنظامیان باید فرصتی برای چنین مشورتی ایجاد کنند. ارتش در نهایت ملزم به اجرای دستورالعمل‌های قانونی است که نتیجه می‌شود. در بیشتر موارد، ارتش باید نقش حمایتی و نه رهبری را در اجرای قانون ایفا کند.

15. محدودیت های قابل توجهی در مورد نقش عمومی پرسنل نظامی در سیاست های حزبی وجود دارد، همانطور که در سیاست ها و مقررات وزارت دفاع طولانی مدت ذکر شده است. اعضای ارتش محدودیت‌هایی را برای بیان عمومی نظرات خصوصی خود می‌پذیرند – محدودیت‌هایی که اگر بر سایر شهروندان تحمیل شود، خلاف قانون اساسی خواهد بود. رهبران نظامی و غیرنظامی باید در جدا نگه داشتن ارتش از فعالیت های سیاسی حزبی کوشا باشند.

16. در جریان انتخابات ریاست جمهوری، ارتش وظیفه دوگانه دارد. اولاً، از آنجا که قانون اساسی در هر زمان تنها یک فرمانده کل را تعیین می کند، ارتش باید به فرمانده کل فعلی در انجام وظایف قانونی خود برای حفظ، حفاظت و دفاع از قانون اساسی متحد کمک کند. ایالات دوم، از آنجا که رای دهندگان (نه ارتش) تصمیم می گیرند که چه کسی فرمانده کل قوا شود، آنها باید برای هر کسی که رای دهندگان انتخاب می کنند – چه یک رئیس جمهور منتخب مجدد یا یک فرد جدید – آماده شوند. این تعهد دوگانه اهمیت اصول و بهترین شیوه‌های توصیف شده در بالا را تقویت می‌کند.

امضاها:

آموزش وزیران دفاع

دکتر اشتون بالدوین کارتر
ویلیام سباستین کوهن
دکتر مارک توماس اسپر
دکتر رابرت مایکل گیتس
چارلز تیموتی هیگل
جیمز نورمن ماتیس
لئون ادوارد پانتا
دکتر ویلیام جیمز پری

روسای سابق ستاد مشترک ارتش

ژنرال مارتین ادوارد دمپسی
ژنرال (بازدید) جوزف فرانسیس دانفورد جونیور.
ادم مایکل گلن مولن
ژنرال ریچارد بومن مایرز
ژنرال پیتر پیس




دیدگاهتان را بنویسید