Necro-Aeronautics: Raising Undead Aircraft for War


گزارش های خبری اخیر نشان می دهد که روسیه هواپیماهای مسافربری و باری مختلف An-2 – هواپیماهای دوباله قدیمی شوروی را که برای اولین بار در سال 1947 پرواز کردند – به هواپیماهای بدون سرنشین، احتمالاً به عنوان طعمه هایی برای راه اندازی پدافند هوایی، تبدیل می کند. چین نیز با تبدیل جت های شوروی دهه 1950 به هواپیماهای بدون سرنشین به عنوان طعمه یا برای غلبه بر دشمن عمل کرده است. این جدید نیست. برخی از اولین هواپیماهای خلبانی از راه دور در واقع هواپیماهای خلبانی تبدیل شده بودند. در طول جنگ جهانی اول، مخترعانی به نام پیتر هویت و المر اسپری هواپیماهای دریایی Curtiss N-9 را برای کنترل خودکار یا از راه دور تبدیل کردند. چندین دهه بعد، ارتش ایالات متحده به تبدیل هواپیماهای قدیمی به هواپیماهای بدون سرنشین برای تمرین هدف ادامه می دهد.

ایالات متحده باید یک قدم فراتر برود: به جای استفاده از هواپیماهای قدیمی برای تمرین هدف، آنها را مسلح کرده و به سمت دشمن پرتاب کنید. ارتش ایالات متحده باید قبرستان هواپیماهای آمریکایی و متحدانش (اعم از نظامی و غیرنظامی) را برای تولید توده ارزان و بدون سرنشین جمع آوری کند. این امر مستلزم موجودی‌ها و بازرسی دقیق هواپیما در قبرستان‌ها برای ارزیابی قابلیت پرواز، امکان‌پذیری تبدیل به پرواز از راه دور یا خودمختار و گزینه‌هایی برای تسلیحات است. افزودن اسلحه‌های دوربرد، بمب‌ها یا موشک‌ها ممکن است برای برخی از هواپیماهای مرده مفید باشد، در حالی که برخی دیگر ممکن است فقط برای حملات کامیکازه مناسب باشند. طیف وسیعی از هواپیماهای درگیر همچنین نشان می‌دهد که نیروی هوایی ممکن است به خلبان‌های متخصص نیاز داشته باشد – شاید آنها را خلبان‌های نکرو نامید – که به راحتی می‌توانند انواع هواپیماهای مرده‌ای را که ممکن است قطعاتشان از دست رفته یا کمی سرگردان پرواز کنند، کنترل کند. اکنون، تبدیل ممکن است مستلزم برخی هزینه‌ها (مخصوصاً اگر هواپیما به تجهیزات اویونیک مدرن نیاز داشته باشد) و معاوضه و تلاش با فعالیت‌های دیگر باشد، بنابراین در این مرحله ایالات متحده باید به جای تبدیل واقعی هواپیما بر ارزیابی هواپیما و ایجاد ظرفیت برای تبدیل هواپیما تأکید کند. .

به دنبال توسان

پهپادها اغلب نسبتاً ارزان هستند و می‌توان آنها را با کمی توجه به سمت دشمن پرتاب کرد. استفاده همزمان از بسیاری از پهپادها ممکن است هدف را تحت تأثیر قرار دهد: مدل سازی از دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی در سال 2012 نشان داد که در یک حمله هشت پهپادی به ناوشکن ها، معمولاً چهار هواپیمای بدون سرنشین از دفاع عبور می کنند. این توانایی در غلبه بر اهداف همچنین پهپادها را برای ماموریت های پرخطر بسیار ارزشمند می کند. به عنوان مثال، توده پهپادها برای سرکوب ماموریت های دفاع هوایی دشمن بسیار مناسب است – از دست دادن پهپادهای ارزان قیمت بسیار کمتر از از دست دادن یک هواپیمای سرنشین دار گران قیمت و کشته شدن یا دستگیر شدن یک خلبان است. به همین ترتیب، پهپادها برای حمله به پست‌های فرماندهی، کاروان‌ها یا خطوط لجستیکی مناسب هستند، جایی که مزایای استراتژیک ممکن است تا حد زیادی بیشتر از از دست دادن تعداد زیادی پهپاد باشد. حتی نقش‌های ساده‌ای مانند هواپیماهای بدون سرنشین برای ردیابی توپخانه به تعداد زیادی نیاز دارد، زیرا ردیاب‌های هواپیماهای بدون سرنشین نسبتاً به اهداف خود نزدیک هستند و مستعد سرنگونی هستند. اما این نیز چالشی در حفظ حملات در طول زمان ایجاد می کند زیرا نرخ فرسایش بالا خواهد بود. جنگ روسیه و اوکراین مشکل توده ها را به خوبی نشان می دهد، زیرا هر دو طرف با پهپادها دست و پنجه نرم می کردند. اوکراین و روسیه تلاش های قابل توجهی برای افزایش عرضه انجام داده اند، مانند خرید سهام از ترکیه و ایران و هر دو طرفین پهپادهای غیرنظامی را تامین مالی می کنند.

قبرستان هواپیما منبع بالقوه خوبی برای بازسازی ذخایر پهپادها از طریق تبدیل هواپیما به سیستم های بدون سرنشین است. بزرگترین قبرستان هواپیماهای جهان، 309th Aerospace Maintenance and Regeneration Group در توسان، آریزونا، ادعا می کند که معمولاً بیش از 4200 هواپیما از میگ های طراحی شوروی گرفته تا A-10 Thunderbolts را کنترل می کند. رطوبت کم آریزونا به این معنی است که تجمع زنگ در هواپیما کندتر اتفاق می افتد. هواپیماها در حالات مختلف خراب هستند، برخی از هواپیماها برای اسقاطی تعیین شده اند، در حالی که برخی دیگر نگهداری و ارتقا یافته اند. ایالات متحده نیازی ندارد که خود را به قبرستان‌های خودش محدود کند، بلکه می‌تواند از فروشگاه‌های متحدین نیز استفاده کند، چه برای استفاده آمریکایی‌ها و چه برای حمایت از ارتش‌های خارجی که برای استفاده خودشان تغییر شکل دهند.

احیای بدنه هواپیما

هواپیمای مرده ممکن است فورا آماده پرواز نباشد. هواپیماهای قبرستان اغلب برای قطعات یدکی خالی می شوند، اما خیلی به این بستگی دارد که چه قطعاتی هستند. یک هواپیمای مرده نیازی به پشتیبانی از یک خلبان زنده ندارد و برای تبدیل به خلبانی از راه دور نیاز به تغییرات فنی دارد. قطعات از دست رفته ممکن است غیر ضروری باشد. با این حال، یافتن قطعات مفقودی که ضروری هستند، ممکن است یک چالش باشد زیرا هواپیماهای اسقاط شده ممکن است در دهه‌های گذشته ساخته نشده باشند. اما اگر نقشه ها یا شماتیک ها در دسترس باشد، چاپ سه بعدی ممکن است مشکل را حل کند. فرآیند ساخت افزودنی – لایه‌بندی مواد روی مواد دیگر – ممکن است ضعف‌های ساختاری ایجاد کند که عمر هواپیما را محدود می‌کند، اما این برای یک هواپیمای مرده خوب است. این قطعه ممکن است فقط تا زمانی که هواپیما به هدف خود برسد دوام بیاورد.

چیزی که دشوار است اما ارزش کاوش را دارد، افزودن فناوری ازدحام پهپادها به هواپیمای مرده است. این مستلزم افزودن فرستنده‌ها، گیرنده‌ها، الگوریتم‌ها و برنامه‌ریزی است تا هواپیمای مرده بتواند بر اساس آن ارتباط ارتباط برقرار کند و به طور مستقل عمل کند. رفتارهای ازدحامی پیچیده مانند خودترمیمی یا انتخاب هدف پویا احتمالاً مورد نیاز نیست، اما اجازه دادن به هواپیما برای پرواز مستقل در ساختارهای ساده یا هماهنگ کردن مناطق جستجو و درگیری با هدف می‌تواند ارزش قابل توجهی بیافزاید. خودمختاری بیشتر همچنین به معنای تقاضای کمتر برای خلبان است، که احتمالاً با توجه به این اطمینان تقریباً ارزشمند است که خلبان هرگز یک هواپیمای مرده را با هر گونه چیزهای عجیب و غریبی که ممکن است متضمن آن باشد پرواز نکرده باشد، و نه احتمالاً مدل هواپیمای خاص.

هواپیمای مرده در جنگ

هواپیماهای مرده می توانند انواع مختلفی از عملکردهای نظامی را انجام دهند. واضح ترین آن پر کردن هواپیما با مواد منفجره و سپس انجام یک حمله کامیکازه است. هواپیماهای محصور در حیاط هیچ کاری انجام نمی‌دهند، بنابراین پرتاب کردن آن‌ها در برابر دشمن فقط به صرف زمان و فناوری برای آماده‌سازی هواپیما تمام می‌شود. برد طولانی این هواپیما باعث می شود که آنها برای حملات عمیق علیه اهداف نرم تر مانند پل های ریلی مناسب باشند. هزینه پایین آنها همچنین به این معنی است که بسیاری از هواپیماهای مرده را می توان به سمت هدف پرتاب کرد. بسته به هدف، مهمات هوشمندتر و پیشرفته‌تر ممکن است در ذخایر نگهداری شوند و در زمان‌هایی که واقعاً به آن‌ها نیاز دارید ذخیره می‌شوند. از طرف دیگر، هواپیما ممکن است بمب، موشک یا سلاح های دیگری را حمل کند که به آن اجازه می دهد حملات متعددی را علیه چندین هدف انجام دهد. این می تواند به عنوان یک حمله موج اول در پیشبرد هواپیماهای سرنشین دار کاملاً مؤثر باشد: هواپیمای مرده و سایر فریب ها باعث ایجاد رادار و دفاع هوایی می شوند که می توان با موشک های ضد تشعشع با آنها مقابله کرد. اگر هواپیماهای مرده از دفاع هوایی عبور کنند، ممکن است بتوانند با اهداف برخورد کنند و خسارت وارد کنند.

هواپیماهای مرده نیز می توانند به عنوان پشتیبانی نظامی خارجی بسیار مفید باشند. در بیشتر موارد، یک هواپیمای مرده یک مهمات بزرگ، گنگ، اما قابل مانور خواهد بود – پس از اتمام، قابل استفاده است. در حالت ایده‌آل، هواپیماهای مرده می‌توانند تا حد امکان مستقل باشند تا نیازهای آموزشی و عملیاتی را کاهش دهند و همچنین دارای سیستم‌های کنترل نسبتاً استاندارد شده باشند تا خلبانان بتوانند به راحتی از یک سیستم به سیستم دیگر حرکت کنند. در دراز مدت، یک خلبان هوش مصنوعی واقعی ممکن است امکان پذیر باشد و نیاز به خلبان را به طور کامل برطرف کند. آنچه به ویژه جالب خواهد بود، ارائه ظرفیت برای تبدیل هواپیماهای دشمن سرنگون شده به هواپیمای مرده است. این از نظر فناوری دشوار است و فرصت‌ها نادر است، اما قابل قبول است: آلمان در جنگ جهانی دوم از متحدان خود استفاده کرد. Beuteflugzeuge (“هواپیمای دستگیر شده”) برای انجام حملات و ماموریت های ویژه.

البته، هواپیمای مرده ممکن است با هزینه های واقعی و فرصتی همراه باشد که باید در نظر گرفته شود. هواپیماهای گورستان ممکن است از نظر سن، آمادگی برای پرواز و در نتیجه هزینه های تبدیل بسیار متفاوت باشند. هواپیماهای قدیمی ممکن است تولید برق و پایداری لازم برای استفاده از سیستم های اویونیک مدرن را نداشته باشند. حتی اگر بدنه هواپیما خوب باشد، پشتیبانی، نگهداری، حمل و نقل و تبدیل به عملیات از راه دور همگی مستلزم زمان و هزینه است. حمل و نقل هواپیماهای مرده احتمالاً بزرگترین هزینه فرصت است، زیرا ممکن است بسیار بزرگ باشند. جایگزینی F-35 در یک ناو هواپیمابر با McDonnell FH-1 Phantom قدیمی چندان منطقی نیست. شاید بتوان هواپیماهای مرده را در خارج از کشور مستقر کرد. یا شاید ارتش می تواند برای استفاده از قبرستان های نظامی یا غیرنظامی متحدین در مناطق مورد علاقه برنامه ریزی کند. به همین ترتیب، هزینه ها و منافع باید با ساخت و ساخت پهپادهای سنتی مقایسه شود. پهپادهای سنتی می‌توانند ارزان‌تر باشند، اما محموله‌های بسیار کوچک‌تری را نیز حمل می‌کنند، و عرضه تولید ممکن است در یک جنگ در مقیاس بزرگ پاسخگوی تقاضا نباشد. تجزیه و تحلیل گزینه‌های جایگزین نیز باید نقش‌ها و جایگزین‌های خاصی را در نظر بگیرد: طعمه‌های مینیاتوری ADM-160 می‌توانند پدافند هوایی را فعال کنند و تجهیزات جنگ الکترونیکی را حمل کنند، اما یک هواپیمای مرده ممکن است مواد منفجره بزرگ حمل کند و در صورت کم شدن ذخایر طعمه‌ها به عنوان یک پس‌انداز عمل کند. .

چالش بلندمدت این است که اگر این رویکرد موفقیت آمیز باشد، ایالات متحده ممکن است هواپیماهای قدیمی و قابل استفاده را تمام کند. اما احتمالاً سایر هواپیماها به مرور زمان از کار خارج خواهند شد، که باعث افزایش ذخایر خواهد شد – شاید یک اسکادران از A-10 Warthog های مرده؟ برخی ممکن است ارزش را در غارت انبارهای نظامی بدانند و پیشنهاد کنند که در مرحله بعد به سراغ غیرنظامیان برای مفاهیم ساده ای مانند حملات کامیکازه بروید. یک هواپیمای بوئینگ 747 که به یک موشک غول پیکر تبدیل شده است می تواند به یک بندر یا پل سقوط کند یا حواس را از دیگر سازندهای بمب افکن پرت کند. صاحبان هواپیما بدون شک از کسب درآمد از قراضه های بی ارزش استقبال می کنند. با این حال، این ممکن است خطراتی را در ترکیب هواپیماهای غیرنظامی و نظامی ایجاد کند – اگر به دشمن آموزش داده شود که یک بوئینگ 747 یک تهدید است، احتمالاً آنها ممکن است هواپیماهای غیرنظامی را ساقط کنند. با این حال، انبارهای غیرنظامی ممکن است همچنان به عنوان منابعی برای قطعات یدکی مفید باشند.

بدون سرنشین به معنی توده

اگر سیستم‌های بدون سرنشین آینده جنگ هستند، پس توسعه و حفظ توده نیز همینطور است. سیستم‌های بدون سرنشین نرخ فرسایش بالایی دارند، بنابراین انبارها می‌توانند به سرعت تخلیه شوند. در حالی که ایالات متحده برای احتمال جنگ عظیم قدرت های بزرگ آماده می شود، این کشور باید خلاقانه در مورد چگونگی ایجاد توده در یک درگیری طولانی فکر کند. هواپیماهای مرده ای که برای نبرد پرورش یافته اند ممکن است مکمل مفیدی برای مهمات گران قیمت و هوشمند باشد. هواپیماهای گنگ بزرگ مملو از مواد منفجره که به سمت یک هدف پرواز می کنند ممکن است برای برخی از ماموریت ها خوب باشند و بمب های هوشمند را برای زمانی که مورد نیاز هستند باقی بگذارند. اما موفقیت آمیز هوانوردی نکرو نیازمند تلاش اولیه برای موجودی و ارزیابی قبرستان هواپیماها برای هواپیماهای مرده زنده است و این روند می تواند از هم اکنون آغاز شود. سپس این هواپیماها در صورت نیاز باید تعمیر شوند، به کنترل‌های خودران یا بدون سرنشین تبدیل شوند و با مواد منفجره پر شوند – خلبان‌ها یا کنترل‌کنندگانی که برای کار با آنها باید آموزش ببینند. با توجه به اینکه هواپیماهای مرده معمولاً بیشتر یک طرح B هستند تا یک طرح A، باید بر آماده شدن برای تبدیل به جای رستاخیز فوری و دسته جمعی تأکید شود. یک اسکادران از هواپیماهای مرده کمکی مفید برای نیروی هوایی معمولی است، به ویژه در جنگ‌های طولانی که مهمات معمولی بیشتر خشک می‌شوند. ارتش ایالات متحده، به طور خلاصه، باید بازوهای خود را بالا بیاورد و انبوهی از هواپیماهای مرده را برای غلبه بر دشمنان وارد کند.

با تشکر فراوان از اما سالزبری برای ابداع اصطلاح “نکرو هوانوردی” و از کلی گریکو برای ارائه افکار عالی در مورد پیش نویس. تمام اشتباهات و چرخش های نامناسب عبارت متعلق به خود نویسنده است.

زاخاری کالنبورن یکی از همکاران سیاست گذاری در مدرسه سیاست و دولت Schar است، یک پژوهشگر وابسته به بخش سلاح های غیر متعارف و فناوری کنسرسیوم ملی برای مطالعه تروریسم و ​​پاسخ به تروریسم (START)، که رسماً ارتش ایالات متحده را “دانشمند دیوانه” معرفی کرد. و مشاور امنیت ملی. او بیش از 50 مقاله را در طیف گسترده ای از نشریات معتبر، متعجب و محبوب منتشر کرده است، از جمله موسسه بروکینگز، سیاست خارجی، سنگ لوح، تروریسم و ​​خشونت سیاسی، و مولفه های. روزنامه نگاران در مورد آن تحقیق نوشته اند و به اشتراک گذاشته اند نیویورک تایمزNPR, Forbes, the دانشمند جدید، سیمی، و بی بی سی، در میان ده ها مورد دیگر به ده ها زبان.

تصویر: کاربر فلیکر Clemens Vaster، CC BY 2.0




دیدگاهتان را بنویسید